برگذاری تولد

سلام

مامانی ببخشید به خاطر درسهام یکمی وقت کم می اورم

٥شنبه ٥ ابان تولدت در خانه مان به خوبی وخوشی در حضور مامانی هاوبابایی ها وخاله عمو دایی علی وعمه وخاله فاطی برگذار شد جای دایی محمد هم خالی بود.

البته شما پسملی خیلی خوشحال شدی واز شیطونی کم نگذاشتی یک عکس درست هم نگرفتی و کلی کادو گرفتی . ان روز هم تا شب نخوابیدی اخر شب دیگه بیهوش شدی.

فردای ان روز چند قدمی راه رفتی کلی من و بابا ذوق کردیم

عکسها را در ادامه می گذارم .

٥شنبه بعدی رفتیم دکتر برای چکاب یکسالگی( راستی هفته پیش واکسن هم زدی ولی اصلا گرده نکردی دیگه مرد شدی پسمل گلم)

دکتر گفت قدت خوبه ولی وزنت ٠.٥ کیلو کمه الان ٩.٥ کیلو هستی برای همین شربت اشتها داد گفت خواب اور هم هست

روز اول خوردی گیج شدی اشتهات  خوب شد ولی از فرداش دیگه گیج نشدی ولی اشتهات خوب بود

خلاصه برای خواب مقابله می کنی بیچاره مامانی

 ٩٠.٨.١٤ در این تاریخ به یاد ماندنی پسملی ما راه رفت تازه بادکنک را شوت هم میکنه و راه می ره      

قربونت برم پسملم با مامانی وزندایی سحر کلی ذوق در وکردیم تازه فیلمم گرفتم میذارم تو فایلت در

کامپیوتر بابا حجت

اسم دایی علی را یاد گرفتی به خرس میگی درس وکلاغ پر می کنی و لی  لی حوضک می کنی

پاهات و دستات وگوشهات را نشون میدی

اینم کادو هاتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت